سخنان دکتر مصطفی محمود اندیشمند مصری پس از 30سال مادی گرایی و بازگشت به اسلام

كنكاشي در افکار و باورها

 شنیدن قرآن به صورت آنلاین استغفار را فراموش نكن

سخنان دکتر مصطفی محمود اندیشمند مصری پس از 30سال مادی گرایی و بازگشت به اسلام

سخنان دکتر مصطفی محمود اندیشمند مصری پس از 30سال مادی گرایی و بازگشت به اسلام

دکتر مصطفی محمود معروفترین دانشمند مارکسیست مصری که پس از 30سال شک در عقاید دینی دوباره به آغوش اسلام برگشت. او که با نوشتن کتاب(الله و الانسان ) درنفی متافزیک شهرت خود را درمیان روشنفکران مارکسیست کشور های عرب بدست آورد. دردوران تحصیل به عقاید اسلامی شک کرد.وبا گذشت 30 سال پژوهش و تحقیق درحوزه های گوناگونی مانند فلسفه.علم تجربی(ساینس). وعلوم انسانی . ادیان دوباره از میدان شک به یقین برگشت نمود و گم شده ی خود را در عرفان اسلامی پیدا کرد.

اوخود چنین میگوید:در مراحل بحران فکری کسی در صدد هدایت و ارشادم نبود بلکه مرا طرد میکردند وحاضر نبودند با من به بحث بنشینند و به پرسش های من پاسخی بدهند و همین امر باعث شد که تحیر وشک و تردید من بیش از 30 سال استمرار یابد.

او با نوشتن دو کتاب بنام های(سفر من از شک به سوی ایمان- و –حاکمیت شیطان ) به تمامی عقاید گذشته اش وداع گفت و خط بطلان کشید.


او دراین دو کتاب مراحل دشوار زنده گی اش را توضیح میدهد و نشان میدهد که طرد ونفی و رد افرادی که در مرحله شک یا حتی بالاتر از آن هستند نه تنها هدایتگر نیست بلکه انسان سرگردان را به گمراهی سوق میدهد و مسولیت آن در واقع به عهده ی کسانی است که به جای گفتگو . بحث .نقد وجذب از ابزار نفی و طرد در برخورد با مخالفین فکری خود استفاده می کنند.

و کتاب های دیگر هم پس از بازگشت اش نوشته است مانند-خدا.-قرآن کوششی برای شناخت و فهم آن- گفتگویی با یک رفیق مادی-مارکسیسم و اسلام-نسبیت انیشتین-خدارا دیدم-...انتشار این کتاب ها ضربه محکمی به پیکر مارکسیسم در جهان عرب زده است .

او خود میگوید من نامه های زیادی دریافت می کنم که محتوای بیشتر آن به تحول فکری ام دور میزنند وبا نوشتن موضوعی از کتاب های گذشته ی من ازمن میپرسند که چطور شما تغییر عقیده داده اید روزگاری مارکسیست و امروز مسلمان ؟......عجب تضاد و جرمی که لابد قابل بخشش نیست.

گویا یک اندیشمند نمونه از دیدگاه این ها آن کسی است که باید مانند یک قطعه سنگ یا چوب خشک از جای خود تکان نخورد یا باید مانند گودالی آکنده ازآب گندیده ای باشد که هرگز بهره مندی از آب صاف و زلال را نداشته باشد.و شاید بعضی ها چنین می پندارند که فضیلت آن است که انسان اگر در مسیر خود دچار اشتباهی شد به فکر اصلاح آن و تغییر راه خود نیفتد. یا معتقدند که کمال در بطن دگماتیسم و جمود فکری (غیر قابل تحول )و ادامه راه اشتباه خوابیده است البته به شرط آنکه این روش در راه مصالح آنان قرار داشته باشد.

اگر من یک فرد مسلمان و با ایمان بودم و به سوی مادیگری و مارکسیسم گرایش میآفتم .از نظر آنها یک اندیشمند بلند پایه و شرافتمندی بودم که به وسیله ی انتقاد از خود راه حق را یافته ام اما اگر این انتقاد از خود نتیجه یی برخلاف خواست های آنان داشته باشد همه معیار ها دگرگون میگردد.و سیاه سفید میشود و فضیلت تغییر ماهیت میدهد و تعهد در راه عقیده و ایمان نوعی خیانت تلقی میگردد.

البته این مقیاس ویژه افراد مادیگراست و گرنه در طول تاریخ اسلام شاهد بوده ایم کسانی نخست بر ضد انقلاب به پا خواستند و علیه آن جنگیدند ولی وقتی ایمان آوردند کسی انان را خائن نشمرد بلکه ایمان آنان مورد تمجید همگان قرار گرفت چرا که بشر همواره جایزالخطا ست ...و درمعرض اشتباه است...واگر راه راست را یافت باید به او تبریک گفت.او می افزاید که دوران جوانی که انسان دارای احساس و عواطف ویژه یی است همیشه دنبال چیز ها وکار های ساده .آشکار .قابل لمس میرود و از همین روبه سوی انکار امور غیبی کشانیده میشود وچرا که این امر یعنی انکار هر چیزنیازی به زحمت کشیدن و تحقیق ندارد وبا اعتقاد به اصالت ماده –با قوانین دیالکتیکی ویژه اش - منکر هرگونه ایمان به غیب میشود واین جوان هرگز به خود زحمت نمیدهد که از خود بپرسد : چه کسی این قوانین دیالکتیکی را در ماده قرار داده است؟مثلا علم از الکترون به مثابه یک حقیقت سخن میگوید ولی تا کنون کسی آنرا ندیده بلکه آثار آنرا دیده است اما خود الکترون چیست ؟ روشن نیست پس ایمان به ان نوعی ایمان به غیب است به همین ترتیب .اتر.برق .امواج الکترومقناطیس ......جالب است وقتی یک اندیشمند مادی آغاز سخن میکند با حرارت و ایمان قاطع میگوید: نخست ماده وجود داشت سپس درسایه یی تکامل به مرحله حیات و اندیشه رسید...... که گویی خود ایشان در موقع آغاز آفرینش در برابر این موجود جدیدالخلقه وجود داشته و ناظر بر کیفیت آغاز امر بوده اند.

پس این اندیشمند مارکسیست که خود از غیب سخن میگوید و از غیب آغاز میکند ودلایل علمی او هم جز یک سلسله تئوری ها و احتمالات ثابت نشده چیز دیگری نیست و آنگاه همین اندیشمند ما را متهم به غیب گویی میکند که شما به غیب ایمان دارید و به همین جرم غیر علمی هستید...


وی در تاریخ 31 اکتبر 2009 (2009/10/31) برابر با شنبه , 9 آبان 1388 (1388/8/9) ‫السبت , 12 ذی القعده 1430 (1430/11/12) دار فانی را وداع گفت ... إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ

براي كسب اطلاعات بیشتر درباره وی اینجا کلیک کنید ...


مطالب مرتبط

بخش نظرات این مطلب


برای دیدن نظرات بیشتر روی شماره صفحات در زیر کلیک کنید

نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: